با این وجود، در پیشرفتهترین کشورها، تجدید ساختار به خاطر خواست مصرف کنندگان انجامشده تا بتونن عرضهکننده برق مخصوص به خود رو با در نظر گرفتن قیمت و سرویسی که ارائهمیدهد، انتخاب کنن. در بعضی از کشورها که مالکیت صنعت برق در اختیار بخش خصوصیه، از اونجا که خود این شرکتهای خصوصی به دنبال کسب مزیت رقابتی میباشن، تجدید ساختار از راه تملک و ترکیب شرکتا انجام میشه. در یه سری های دیگه از کشورها، تجدید ساختار خواسته دولته تا با تشویق تولید برق به طور جداگونه و به وسیله بخش خصوصی، ضمن پاسخگویی به درخواست در حال افزایش برق، تعهدات مالی دولت رو کم کنه(قهرمانی، ۱۳۸۲: ۳۴۴).
در کل با در نظر گرفتن تجارب کشورای جور واجور، میتوان هدف پایانی تجدید ساختار صنعت برق رو ایجاد رقابت دونست. بنابر این دونستن اینکه یه بازار رقابتی چه مشکلاتی داشته و مشخصات کلیدی این بازار چه خواهدبود، خیلی با اهمیته. شاید بشهگفت واسه تحقق تجدید ساختار، لازمه که مسئولین تصویری از نتیجه پایانی داشتهباشن(همون منبع).
۲-۲-۲-۱-۲-۲٫چیزای مهم و نیازمندیهای تجدید ساختار صنعت برق
کاواناگ[۲](۱۹۹۶: ۷۱) عقیده داره که«واسه پاسخگویی به رقابتهای تجدیدساختار، اولین و فوریترین اقدام، طبقه بندی دوباره سرمایه گذاریهای مربوط به منافع و تسهیلات عمومی با بهره گرفتن از ابعاد مالکیتی و عمومیه. قدم بعد، جداسازی داوطلبانهی بخش پخش از تولید برق و هم رفع اختلاف منافع رو و هم اینکه آزاد گذاشتن بنگاهها جهت درپیشگرفتن الگوها و تشویق کنندههای جور واجور خواهدبود. در این صورت شرکتهای تولیدی بر کمینهسازی هزینه های مواد اولیه و هم بهبود کارایی تولید تو یه بازار آزاد و بدون مقررات قیمت گذاری تمرکز می کنن».
اما در کل سیاستگذاران و محققان بیانداشتن که واسه بهوجودآوردن یه ساختار برق جدید باید مراحل زیر رو طیکرد :
- جداسازی
- مقرراتزدایی(کاهش مقررات)
- ایجاد فضای رقابتی
- خصوصیسازی(فرهادخانی و شعبانزاده، ۱۳۸۹ : ۵).
که در ادامه به توضیح هر کدوم از مراحل بالا پرداختهمیشه.
۱) جداسازی : بهمنظور اجرای یه بازار برق رقابتی میبایست نهادهای تشکیلدهنده صنعت برق از همدیگه جدا از هم شده و هر کدوم در صورت امکان بهطورجداگانه در بخش وظایف خود رقابت داشتهباشن(فرهادخانی و شعبانزاده، ۱۳۸۹ : ۵)، به تعبیر دیگه باید به صورت جدا شده از هم عمودی (تفکیک ساختاری ارکان صنعت برق(تولید، انتقال و پخش) و بعد جداسازی مدیریت و مالکیت این ارکان) و تفکیک افقی(تفکیک بخش های رقابت پذیر صنعت برق از راه روند تفکیک اجزا به صورت افقی، به اجزای تشکیل دهنده) اقدامکرد(منظور و عسکریآزاد، ۱۳۸۷ : ۵۸).
۲) مقرراتزدایی(کاهش و یا حذف قوانین نظارتی) : مقرراتزدایی نگاهی جدید به قوانین قبلی و تنظیم قوانین جدید در صنعت برق به خاطر تشویق و ایجاد رقابت میباشه که بیشتر از واژه کاهش قوانین به جای مقرراتزدایی استفادهمیشه(عبداللهی و همکاران، ۱۳۸۴: ۳). در طول سه دهه گذشته، مقرراتزدایی نهفقط در صنعت برق بلکه در همه بخشهای بازرگانی در سطح جهان رو به افزایش بوده است اون طور که امروزه میشه این روند رو در بخشهای جورواجور از خرید و فروش جنسای جور واجور تا بخشهایی مانند خدمات مالی و پولی شرکتها توجه کرد. مقرراتزدایی، اثر خود رو در همه بخشهای اقتصاد نشونداده و شرایط رقابت رو به صورتی قابلتوجه و موندگار از این رو به اون رو ساختهاست. با این وجود، شاید بشهگفت که مهمترین این تغییرها در بخشهایی از خدماترسانی رخداده که در اونها حرکت از سمت ساختار انحصاری بهطرف ساختارهایی دستکم تاحدودی رقابتی انجام پذیرفتهاست. در بخش خدمات، روند مقرراتزدایی که از مخابرات شروعشدهبود در بازارهای برق و گاز ادامهیافت و امروزه بخش آب رو هم دربرگرفتهاست .در کشورای جورواجور هم این روند الان در مراحل جور واجور قرارداره. درحالی که بعضی از کشورها زمینه های حقوقی مقرارتزدایی رو جفت و جورمی کنن، در یه سری های دیگه از کشورها، این روند به رقابتیشدن بازارهای خرد هم انجامیدهاست(فرهادخانی و شعبانزاده، ۱۳۸۹ : ۵).
۳) ایجاد فضای رقابتی : رقابت مفهومی عام و کلیه. تو یه تعریف، رقابت فرایندی پویا هستش که طی اون بنگاهها با ایجاد تفاوت بین خود و بقیه رقبا درصدد کسب مزیت و سهم بازار بیشتر میباشن. از نظر آدمایی مثل هایک[۳] و شومپیتر[۴] هم رقابت فرایندیه که با تغییر دائمی، ایجاد و نوآوری همراه س و از پایهً تعادل و سکون ویژگی رقابت نمیباشه و تمایل به تغییر، دلیل اصلی پیشرفت اقتصادیه(خدادادکاشی، ۱۳۸۸ : ۳۷). رقابت، خود محصول خصوصیسازیه(رولند و سکات، ۲۰۰۰ : ۱۸۵۹). اگر در صنعت برق قانونزدایی صورتگیرد و مصرف کنندگان بتونن از این روند کسب سود کنن رقابت در تولید باید چیزی بیشتر از چشم و همچشمی بین رقبا باشه. رقابت باید ماهیتاً ساختاری باشه؛ باید تعادلی پایدار باشه که هیچوقت به شرایط انحصاری گذشته بازنمیشه. این پایداری از راه حضور رقبایی بلقوه، آزادی ورود به بازار و خروج از اون و هم دسترسی به اطلاعات بازار حاصل میشه. قدرت بازاری که در بلندمدت به سرمایهگذارانی خاص سپردهشدهاست باید زایلشه و از دست دادن قدرت بازار تنها وابسته به وجود رقابت ساختاریه(پن، ۱۹۹۵ : ۱۲).
بریتانیا و نروژ اولین کشورهایی بودن که رقابت رو به بازارهای کلیفروشی و خردهفروشی معرفیکردن(هاتوری و تی سوتسوی[۷]، ۲۰۰۴ : ۸۲۳). پیشرفتی بازارهای رقابتی و به دنبال اون ایجاد انگیزه واسه سرمایه گذاران بخش خصوصی به شرط تجدیدساختار مالی، سازمانی و تکنولوژیکیه که مقدم بر خصوصیسازی خواهدبود. تجدیدساختار عموماً شامل آزادسازی بازار(تفکیک بلقوهی اجزای رقابتپذیر و تجاریسازی صنعت)، اصلاحات مقرراتی و قانونی(جداسازی مدیریت شرکت از مقرراتاقتصادی(توانایی ورود به بازار و خروج از اون)) میباشه(آنکس[۸]، ۲۰۰۲ : ۳۹۸).
حال این سؤال مطرحه که به چه دلیل حرکت از انحصار دولتی به طرف رقابت کامل خوبه؟
در جواب گفتهمیشه که رابطه مستقیم بین رشد رقابت و رشد بهرهوری در تحقیقات جور واجور اثبات شدهاست. سیاستهای افزایش رقابت می تونه باعث حذف بنگاههای کمکارا، ورود بنگاههای جدید و تولید در قیمتهای کمتر شه. درحرکت از حالت انحصاری به حالت رقابتی زمینه ورود و افزایش تعداد تولیدکننده جفت و جورشده و بازار به سمت رقابت کامل قیمت جهت مییابد و به بیان ساده حرکت از سیستم انحصار به سیستم رقابتی باعث کاهش قیمت، افزایش تولید و افزایش رفاه کل خواهدشد(صادقیشاهدانی و توکلنیا، ۱۳۹۰ : ۶۷).
۴) خصوصیسازی : قبل از پرداختن به این مبحث، این نکته قابلتوجهه که بحث تجدید ساختار و خصوصیسازی دو بحث متفاوت از هم هستن. در واقع تجدید ساختار می تونه زمینه های خصوصیسازی درست رو جفت و جورکنه(حیدری، ۱۳۸۲ : ۲۵۸) اما حتماً موجد خصوصیسازی نیس، در حالی که خصوصیسازی اجباراً به دلیل قرارگرفتن صنعت برق در سپهری متفاوت(قانون، مالکیت، روابط کار، فرهنگ و چیزای دیگه ای به جز اینا) باعث تجدید ساختار خواهدشد(قهرمانی، ۱۳۸۲: ۳۳۷).
خصوصیسازی به معنی تغییر ساختارهای مالکیتیه(هاس و اوئر[۹]، ۲۰۰۶ : ۸۶۲) و به مجموعه ای از اقدامات گفتهمیشه که به شکل اون، سطوح و زمینه های جورواجور کنترل، مالکیت و یا مدیریت از دست بخش دولتی خارج و به دست بخش خصوصی سپردهمیشه(آذر و همکاران، ۱۳۹۰ : ۳۱). خصوصیسازی مسائل و مشکلات موجود در بخشهای دولتی رو از راه ارائه گزینههای خارجی به مدیران و به هیجان آوردن اونا به تجدید ساختار حلمیکنه(رولند و سکات، ۲۰۰۰ : ۱۸۵۹) و همیشه به دنبال تسریع حرکت به سمت اقتصادای آزاد، گسترش رقابت، افزایش کارایی اقتصادی، بهبود در ارائه و تحویل خدمات عمومی و کم شدن اندازه وامهای اعطایی دولت به شرکتهای ورشکسته و زیاندیده میباشه(بنرجی و رندینلی[۱۰]، ۲۰۰۳ : ۱۵۲۷).
یافته های حاصل از خصوصیسازی صنعت برق و روشهای اجرای اون در کشورای جور واجور با در نظر گرفتن ویژگیهای این کشورها فرق داره. مثلا در حالی که خصوصیسازی صنعت برق در بیشتر کشورها با کم شدن قیمت برق واسه مشترکین صنعتی و تجاری همراه بوده است، در مقابل، قیمت برق واسه مشترکین خونگی یا تغییرنکرده و یا زیاد شدهاست. هم اینکه بازار سرمایه در کشورای درحالپیشرفت بهاندازهکافی پیشرفت نیافتهاست که بتونه نیازای سرمایه گذاری صنعت برق رو تأمینکنه، یا حتی اگر بخش خصوصی توانایی تأمین پول و پله و سرمایه لازم رو داشتهباشه، کارکرد نهادهای جور واجور قانونگذاری مربوط به بخش برق، خطر بالایی رو واسه سرمایه گذاران بخش خصوصی ایجاد می کنه، که این دلیل میشه تا در این کشورها دولت مجبور باشه از راه دادن تضمینهای جور واجور، خطر فعالیت بخش خصوصی رو کاهشدهد. پس موضوعی که باید بدون توجهداشت بررسی پیشزمینه های لازم جهت مشارکت بخش خصوصی در صنعت برق کشور و نتیجه های به وجود اومده توسط اون هستش(فاتح، ۱۳۸۲: ۷-۴).
واسه به دست آوردن جزییات بیشتر و جستجو در بین هزاران پایان نامه
در موضوعات جور واجور و دانلود متن کامل اونا
با فرمت ورد به سایت zusa.ir مراجعه کنین
شکل۲-۵ ساختار پایانی صنعت برق رو نمایش میدهد. در این سناریو، صنعت برق شامل شش نهاد مختلفه که سهتای اونها یعنی شرکتهای تولیدی، تجار و بازرگانان و شرکتهای ارائهدهندهی خدمت به مشتریان رقابتی شده ان و قانونزدایی در اونها صورتپذیرفتهاست و باقیمونده یعنی سیستمهای انتقال و پخش و اپراتور سامانه بازم انحصاری هستن. تحت اینجور سناریویی:
- تولیدکنندگان جداگونه و متنوعی نیروگاههای برق رو مدیریت می کنن و این سرمایه گذاران هستن که درباره اندازه، نوع، موقعیت و زمانبندی واحدهای تولیدی جدید تصمیم گیری میکنن. خروجی این واحدها از راه قرارداده های جور واجور و یا بازار معاملات نقدی فروخته میشن.
شکل۲-۵ . ساختار پایانی صنعت برق(برگرفته از هرست و کربای، ۱۹۹۵ : ۱۳)
- اپراتور سامانه مسئول هماهنگی بخش تولید با خواسته های مشتریاس و محدودیتهای شبکهی انتقال رو برمیشمرد.
- شرکت انتقال، مالک خطوط انتقال، ایستگاه فرعی و بقیه اجزای شبکهی انتقاله. به طور مشابه، شرکت پخش هم سیستمهای پخش منطقهای رو نگهداری می کنه.
- تجار و بازرگانان، معاملات مالی و فیزیکی بین شرکتهای تولیدی و مشتریان رو سازماندهی می کنن. بهطورمشابه، شرکتهای ارائهدهندهی خدمت هم صورتحساب، اطلاعات و چیزای دیگه ای به جز اینا رو در اختیار مصرف کنندگان پایانی قرارمی بدن(هرست و کربای[۱۱]، ۱۹۹۵ : ۱۳).
نیاز به توضیحه که اپراتور جداگونه سامانه، مسئولیت حفظ ایمنی سامانهی قدرت رو برعهدهداره و باید سامانه رو به گونهای مورد بهره ورداری قراردهد که به نفع یا ضرر یکی از شرکتکنندگان در بازار نباشه. اپراتور جداگونه سامانه باید تعرفههای انتقال، نگهداری، ایمنی سامانه و هماهنگسازی برنامه های نگهداری سامانه رو مدیریتکنه و در هماهنگکردن تصمیم گیریهای بلندمدت نقش اجراکنه. در واقع اپراتور جداگونه سامانه، نهادی غیرانتفاعیه که تضمینکننده پیادهسازی درست بازار برق میباشه(نیرومندفام،۱۳۹۰ : ۴۵) و دسترسی به سیستمهای انتقال رو در محیطی خالی از بی عدالتی جفت و جورمیآورد؛ ضمناینکه به زمانبندی تبادلات نیرو هم مبادرتمیورزد(وویچیک[۱۲]، ۱۹۹۵ : ۳۳).
[۱] – Zarnikau
[۲] – Cavanagh
[۳] – Hayek
[۴] – Schumpeter
[۵] – Roland & Sekkat
[۶] – Penn
[۷] – Hattori & Tsutsui
[۸] – Anex
[۹] – Haas & Auer
[۱۰] – Banerjee & Rondinelli
[۱۱] – Hirst & Kirby
[۱۲] – Woychik