رابطه عاطفی پر از فراز و فرودهای خواسته و ناخواسته س. امروز خیلی از ما در دور و بر خود با کسایی مواجه هستیم که دایم در حال تعویض شریک عاطفی خود هستن و هیچوقت هم به اون فرد دلخواه نمیرسند. به چه دلیل اینجور مسایلی در دنیای الان تا این حد عادی و عادی شده؟
شاید بشه در اولین قدم انگشت اتهام رو به سمت شبکههای اجتماعی گرفت! در همه این شبکهها هر روز تماشاگر حجم بزرگی از عکسها و اطلاعاتی هستیم که نگاه ما رو به جهان، زندگی، عشق و روابط عاطفی و زناشویی تغییر میدن.
چه بسا زنان و مردان متاهلی که تصور میکنن بیرون از مرزهای ازدواج و تعهد رسمی، آزادیهایی از هر دست و از هر جنس هست و اونا از اون سفرهی نعمت جا موندهان و احساس گرسنگی و ولع دارن. پس، رشتههای احترام و وفاداری رو پاره کرده و به فعالیتهایی نادرست و غیراخلاقی تن میدن.
یا زنان و مردان مجردی که همیشه پول و امکانات براشون اولین ملاک واسه انتخاب بوده و بیشتر هم با شکست مواجه شدهان.
شبکههای اجتماعی جور واجور از اینستاگرام گرفته تا پیامرسانها راهی بسیار غلط و غیرمنصفانه رو طی میکنن که عاقبتی جز تنهایی، افزایش اندازه نفرت، خشم و بدرفتاری نداره. بدیش اینه جامعهی هدف این شبکهها بسیار گسترده س و از پیر و جوون گرفتار اون هستن.
در واقع فاعل و مفعول هر دو یکیه. همین مردم روندی رو در پیش میگیرند که در آخر دودش در چشم خودشون هم میرود.
بدبینی، افسردگی، دروغ، خیانت و از همه بدتر، بیتوجهی به معنی واقعی زندگی از جمله ارمغانهای تلخ شبکههای اجتماعیه
پدران و مادرانی که تا چند سال پیش همه فکرشون بهتر شدن وضعیت زندگی بود و شاید آخر سرگرمیشون غیبت پشت سر خاله و عمه و دایی بشمار میرفت، حالا به جایی رسیدهان که موبایل بدست از این کانال به اون کانال میروند و از این شاخ اینستاگرامی به اون شاخ اینستاگرامی، پیگیر مسایل و گرایشاتی هستن که نه فقط اثر مثبتی در زندگی نداره، بلکه دلیل تخریب رابطهها میشن؛ از رابطه زناشویی گرفته تا رابطه والد-فرزندی.
بدبینی، افسردگی، دروغ، خیانت و از همه بدتر، بیتوجهی به معنی واقعی زندگی از جمله ارمغانهای تلخ شبکههای اجتماعیه که دامن خیلی از زندگیها رو فراگرفته س.
تصور کنین یکی از به اصطلاح سلبریتیهای اینستاگرام که معلوم نیس از کی و از کجا مشهور شده و هنرش دقیقا چیه، هر روز عکسهای سراسر ویرایش شده از زندگی نیمه لاکچری خود پست میکنه و در پارادوکس مطلق، در بخش کپشن جملات الهامبخش و تشویق به مثبتاندیشی مینویسد و سادگی در زندگی رو تشویق میکنه!
، فالوئرهای این مثلا سلبریتی که حتی نمیدانند هنر اصلی این خانوم / آقا چیه اون جملهها رو میخونن و اون عکسهای شیک و خوشحال و پر از تجملات وسوسهانگیز رو میبینن و پیش خودشون احساس میکنن که ای داد! من چقدر از قافله زندگی عقب هستم.
اما اونا این همه اختلاف رو نمیبینن؟ پیش خودشون تصور نمیکنن که اگه سادگی زیباست و باید همه چیز رو ساده گرفت، پس به چه دلیل روی کفش، لباس، زیورآلات یا حتی غذایی که در عکس هست نام یکی از برنده ها یا رستورانهای گرانقیمت تگ شده؟
دنیای مجازی این روزا به آخرِ گسترش دروغ رسیده. هر چیزی در اون فیک و مجازیه و واقعیت نداره. عکسها برشهای کوچیک و محدودی از زندگیهایی هستن که پشت پرده نامعلومی دارن.
آدمایی به معروفیت و درآمدهای میلیونی رسیدهان که بازیگران خوبی در میدونهای جور واجور زندگی هستن. اما مطمئنا گناه مردمی که دنبال کننده این افراد هستن و عکس و خبر و مسایل مربوط به اونا رو پیگیری میکنن از خود اون اصطلاحا سلبریتی، شاخ یا اینفلوئنسر (از نوع ایرونی) ها کمتر نیس.
عکسها در شبکههای اجتماعی برشهای کوچیک و محدودی از زندگیهایی هستن که پشت پرده نامعلومی دارن.
این ما هستیم که به بد شدن زندگی خود کمک میکنیم.
ما با دستان خود هیزم در آتیش نفرت، کینه، حسادت، دروغ و تجملگرایی میریزیم.
ما با انتخابهای نادرست، حوادث تلخی رو تجربه میکنیم. با گذشتهای نا به جا، خودمون رو به فراموشی میسپاریم، با بها دادن به کسایی که ارزششان زیاد نیس به شکلگیری الگوهای ناصحیح و غلط دامن میزنیم.
تا وقتی که مردم از روی علاقه، تعجب یا فقط کنجکاوی دنبال کننده افراد غیرواقعی و شاخهای مجازی باشن و اخبار جهتدار یا زرد پیامرسانها رو همرسانی کنن، شمار شکلگیری این خبرهای دروغین و ظهور سلبریتیهای یهشبه هر روز بیشتر می شه و این داستان رو پایانی نیس.
اما در این همه نابهسامانی و ناآگاهی از معنی واقعی زندگی و در این زمونه که خندههای از ته دل جای خود رو به بغضهای فرونشانده دادهان، چیجوری میتوان روابط عاطفی یا روابط اجتماعی سالمی رو تجربه کرد؟
هیچ رابطهای تا ابد گرم و پرحرارت نیس.
وقتی که جذابیت اولیه رابطه دو طرف کمرنگ شد، بعضی از زوجها تصور میکنن رابطه اونا تموم شده و دست از تلاش بر میدارن. اما واقعیت اینه که اونا خود رو از تجربه داشتن عشقی پایدارتر و لذت بخش تر محروم میکنن.
شاید بشه گفت اولین عامل مهم در روابط عاطفی توجه به این امره که «بحث» یا «اختلافنظر» بین زن و شوهر به طور کامل عادی و بعضی وقتا لازمه.
تعجب کردین؟ ، واقعیت اینه که بعضی از نبودتوافقها و بحثها – نه همه اونا – مثل آدرنالین واسه هیجاندوستها هستن. یعنی چه؟ یعنی با تجربه کمی هیجان، زوجها علاوه بر خروج از روزمرگی میتونن تجربهی شیرین «همکاری کردن» و «همدلی کردن» در کنار همدیگه رو بیاموزند.
وقتی شما سر موضوعای با همسر / نامزد خود موافق نیستین، شاید در اولین قدم با هم بحث کنین و تلاش در راضی کردن طرف مقابل داشته باشین. اما در آخر واسه پایداری رابطه خود، تصمیم مشترکی در پیش می گیرین تا به هیچ کدوم از دو طرف آسیبی وارد نشه.
اگه نیازای خود از همسرتون رو نگید، همیشه احساس ناامیدی و محرومیت دارین. واسه داشتن رابطه سالم و موندگار، بسیار مهم و حیاتیه که خواستههای خود رو با همسرتون در میان بذارین.
به طور کامل مثل هم رفتار کردن رو هم میتوان یکی دیگه از عوامل خطر در روابط عاطفی دونست. این افراد پس از یه مدت احساس میکنن در دام تکرارهایِ هر روزه گرفتار شدهان و زندگیشون هیچ هیجان یا شادیِ خاصی بدنبال نداره. به همین خاطره که واسه جبران این سکون و بیتحرکی دست به دامن عوامل خارجی میشن. که بعضی وقتا با خیانت همراه س. بعضی مواقع هم زن و شوهر بهطور افراطی سراغ بازی یا ورزش میروند. یا همونطور که گفتیم در گدازههایِ شبکههای اجتماعی و اعتیاد به موبایل و اینترنت ذوب میشن.
در هر صورت، زندگیهای ساکت و بیهیجان بیشتر عواقب بدی به همراه دارن. به این خاطر که ذات آدمی از تکرار و ساکت بودن گریزانه.
هیچ رابطهای تا ابد گرم و پرحرارت نیس.
وقتی که جذابیت اولیه رابطه دو طرف کمرنگ شد، بعضی از زن و شوهرا تصور میکنن رابطه اونا تموم شده و دست از تلاش بر میدارن. اما واقعیت اینه که اونا خود رو از تجربه داشتن عشقی پایدارتر و لذتبخش تر محروم میکنن.
یکی از پیشنهادها واسه داشتن زندگی عاطفی خوشحال اینه که دو طرف از همون اول شکلگیری رابطه در مورد خواستهها، علاقهمندیها و بایدها و نبایدهای فردی خود با هم صحبت کنن.
«جنگ اول به از صلح آخر». هنگام شروع یه رابطه جدید این ضربالمثل رو حتما مورد به این موضوع دقت لازم رو به عمل بیارین. قرار نیس شما آزادی فردی خود رو فدای رابطه عاطفی کنین. هم اینکه قرار نیس در آینده یدونهروی کرده یا به راه های جور واجور مشکلی در رابطه خود بسازین.
پس، از همون اول، بدون در نظر گرفتن تعارفات جاری یا خجالتهای غیر اساسی، موضع خود رو مشخص کنین. بهطور شفاف انتظارات خود از یه رابطه و شخصی که قراره شریک عاطفی شما باشه رو مطرح کنین.
با هم در این مورد بحث کنین، هیچ اشکالی نداره. از اختلاف نظر نترسین. رابطهای که با تعارف و ندیده گرفتن نیازها شروع شه، خیلی زود از هم خواهد پاشید.
آدمها به مدت طولانی نمیتونن خواستهها یا نیازای فردی خود رو ندیده بگیرن و اینجاس که اختلافهای بزرگ و کوچیک و بحثهای بیارزش که ریشه در گذشته دارن، شروع شده و دوستی یا نامزدی به جدایی ختم میشه.
اگه نیازای خود از همسرتون رو نگید، همیشه احساس ناامیدی و محرومیت دارین. واسه داشتن رابطه سالم و موندگار، بسیار مهم و حیاتیه که خواستههای خود رو با همسرتون در میان بذارین.
به روحیات، طرز برخورد، رابطههای اجتماعی، دوستان نزدیک و فرهنگ خانوادگی طرف مقابل خود توجه زیادی داشته باشین. از همون اول این موضوعات رو مورد بررسی بذارین. شک نداشته باشین که همه این عوامل در شناخت هر چی بیشتر شخص مقابل نقش مهم دارن. به این خاطر که عوامل محیطی در تغییر رفتار و طرز فکر افراد نقش بسیار پررنگی اجرا میکنن.
رابطههای بهظاهر عاشقانهای که خیلی زود از هم میپاشند بیشتر فقط براساس قضاوت ظاهری بوجود اومدهان. یعنی فرد عاشق اخلاق یا طرز فکر طرف مقابل نشده و مثلا شاید فقط خوشتیپ /قشنگتر بودن اون باعث شده که رابطه شکل بگیره.
اما این حباب هیجانی خیلی زود خواهد ترکید و اون وقته که فرد نگاه دقیقتری به طرف مقابل پیدا میکنه و متوجه اختلافهای غیرقابل چشمپوشی اون با خود می شه.
مثلا شاید شما پس از یه مدت فهمیده باشین، دختری که انتخاب کردهاید شلخته س. یا فهمیده باشین مردی که میخواهید همسرتون باشه شدیدا ناخنخشکه و اصلا دستبه جیب نمیشه.
یا بالاتر از این، میفهمید که اون کسی که ادعا میکنه نیس و برعکس ظاهر خوشحال، فردی دپرس و به طور کامل غمگینه؛ یا اعتیاد داره، به خونواده خود وابستگی غیرنرمال داره، دهنبین و دمدمیه، قدرت تصمیمگیری نداره، شغل و درآمد نداره، همیشه معترضه، غرغروه، عزت نفس نداره و …… مواردی مثل این.
بخاطر این لازمه قبل از هر تصمیمی حتما سبک زندگی شخص دلخواه خود رو زیر ذرهبین بذارین و اگه مطمئن بودین که مناسبه، با اونمقدم شید.
هر چی بیشتر در مورد عیبها و نقاط منفی همسر خود فکر یا صحبت کنین، این موارد در ذهنتون بزرگتر و آزاردهندهتر می شن و احساس تنهایی بیشتری دارین.
مورد دیگری که بد نیس اشاره کنیم اینه که انتقادهای خود رو تند و زننده مطرح نکنین. درسته که بیپرده صحبت کردن در خیلی از مواقع یه مزیت بشمار میرود. اما این رو در نظر داشته باشین که شریک عاطفی شما تصورش اینه که شما اونو با همه خوبیها و بدیها پذیرفتهاید و دوستش دارین. پس در مقابل انتقادهای شما شکنندهتر از حالت عادی میشه.
اگه اخلاق یا رفتاری در طرف مقابل هست که شما رو آزار میدهد، لازم نیس صاف و مستقیم اونو بگید. کمی شاخ و برگ به موضوع بدین و طوری که موجب ناراحتی اون نشه، اما اشارهی شما رو هم بگیره این موضوع رو مطرح کنین.
واسه انتقاد هم در کمین یه زمان خوب باشین. یعنی در عصبانیت یا دعوا از شمردن ایرادات همدیگه دوری کنین چون هیچ نتیجه مثبتی نداره و به ناراحتیها هم دامن میزنه.
حتی انتقادهای «سازنده» هم باعث میشه همسر شما تصور کنه همیشه زیر ذرهبین شماس و به خاطر همین حالت دفاعی به خود میگیرد و بداخلاق میشه. این موضوع باعث کم شدن لذت از رابطه و تخریب اون میشه. خشن، بیرحم و قضاوت کننده بودن هنگام عصبانیت، جوابهایی مثل فرار یا جنگ و نزاع به دنبال دارن.
در آخر هم بگیم که همیشه نقش سرویسدهنده رو اجرا نکنین. اگه تصور میکنین با تامین همه نیازای طرف مقابل، نقش یه همراه عالی رو اجرا میکنین باید بدونین که قدم در راه نادرستی گذاشتهاید.
سرویسدهی اضافی باعث تخریب رابطه میشن چون کم کم توقع طرف مقابل رو بیشتر کرده و در آخر، یه نفر دهنده و دیگری مصرف کننده می شه و تعادل یه رابطه سالم از بین میره.